۱ اسفند ۱۳۸۸، ۱۰:۰۶

نشست نمایش"گالیله" در مهر -2/

تمرین بیشتر ضعفهای بازیگری و متن را برطرف می‌کرد

تمرین بیشتر ضعفهای بازیگری و متن را برطرف می‌کرد

کارگردان نمایش "گالیله" با اشاره به زمان کم تمرین و آماده سازی نمایش به عنوان عامل اصلی هماهنگ نبودن بازیها به گلایه از وضعیت مالی تئاتر ایران پرداخت و حمایت از تئاتر را وظیفه دولت دانست.

به گزارش خبرنگار مهر، داریوش فرهنگ نویسنده، کارگردان و بازیگر نمایش "گالیله" در بخش اول نشست نقد و بررسی نمایش در خبرگزاری مهر به تشریح نکاتی در خصوص تغییرات ایجاد شده در متن نمایش "گالیله" نسبت به نمایشنامه "زندگی گالیله" اثر برتولد برشت پرداخت. وی در بخش دوم نشست به تشریح وضعیت بازی‌ها، طراحی صحنه و دیدگاه خود از تئاتر و وضعیت تئاتر ایران پرداخت.

* سؤالی در خصوص بازی‌ها از شما داریم. به عنوان یک مخاطب در نمایش "گالیله" شاهد بازی‌های یکدستی نیستیم و آقای امین تارخ به عنوان یک چهره‌ شناخته شده بازیگری نیز نتوانسته‌اند توقع لازم را در خصوص ایفای نقش گالیله برآورده کنند. گالیله شخصیتی است که ظرافت‌های بسیاریدارد.وی استوار، حیله‌گر، شجاع و در عین حال ترسو است ولی آقای تارخ این شخصیت را روی صحنه به درستی به ایفا نکرده‌اند تا مخاطب با گالیله جلو رفته و در زمان توبه دورغینش، فروریختن را لمس کند.  نمی‌دانم در شب اجرایی که ما در سالن بودیم به دلیل سرماخوردگی بود یا نه حرکاتی اضافه از ایشان روی صحنه می‌دیدیم که برخی مواقع آزاردهنده می‌شد. البته برخی بازیگران دیگر نیز نتوانسته‌اند شخصیت‌پردازی مناسب را داشته باشند.

- فرهنگ: این حق مسلم شماست که سلیقه خود را در مورد پسند یک بازی یا بازیگر داشته باشید اما در مورد ناهماهنگی‌ها می‌توانم صحبت کنم. در این کار سه دسته بازیگر داریم که دسته اول چند بازیگر حرفه‌ای و سرشناس، دسته دوم بازیگران مکمل و دسته سوم بازیگران همسرا هستند که همسراها برای اولین بار وارد صحنه شده‌اند.

* البته کمکی که به این گروه از بازیگران شده این است که از ماسک استفاده می‌کنند...

- البته قصد توجیه ندارم زیرا حتما این ناهماهنگی اتفاق افتاده که شما مطرح می‌کنید. هماهنگی میان سه جنس بازی در فاصله یک ماه و نیم برای متن سنگین "گالیله" با دیالوگ‌های سخت، کاری دشوار بود که اگر زمان بیشتری داشتیم این هماهنگی خود به خود به وجود می‌آمد. خاصیت تئاتر این است که مدام می‌توان کار را ترمیم کرد و هر شب هماهنگی بیشتری میان سه گروه بازیگران ایجاد می‌شود. باید این نکاتی که اشاره می‌کنید در کار پیش نمی‌آمد و این اشکال کار ماست نه مخاطب. جایی شما سلیقه شخصی خود را نسبت به یک بازیگر اعمال می‌کنید که مطمئنم اینجا اینگونه نیست. امین تارخ مسئولیت سنگینی در نمایش "گالیله" داشت و در زمان کوتاه تمرین به خوبی توانست متن را حفظ کند. دلیل کوتاهی زمان تمرین این بود که از ما خواسته شده بود در جشنواره نمایش را اجرا کنیم که در نهایت هم نشد و بعد از جشنواره اجرای خود را شروع کردیم. ما در بدترین فصل تئاتر یعنی اسفندماه "گالیله" را اجرا می‌کنیم زیرا مردم در هفته‌های آینده به دنبال خرید عید هستند و کمتر کسی به فکر خرید فرهنگ و هنر می‌افتد. به نظر من تارخ شب به شب متوجه ضعف‌ها یا ریزه‌کاری‌ها می‌شود. در شبی از اجرا تارخ سرماخورده بود ولی به احترام تماشاگر روی صحنه حاضر شد. تارخ بازیگر توانا و مستعدی است و معتقدم اگر ما یک ماه و نیم زمان تمرین به دو ماه و نیم می‌رسید چه بسا این ناهماهنگی‌ها گه به گاه در نوشته هم برطرف می‌شد. چون به اندازه‌ای تجربه داریم که بدانیم چگونه می‌توان بهتر و بهتر شد. تئاتر چون نفس با نفس، چشم به چشم و احساس به احساس مخاطب است شاید در برخی شب‌ها انرژی بازیگر پایین یا بالا باشد. به مرور زمان بازی‌ها جا افتاده‌تر می‌شود. البته نقش‌های دیگر پیچیده‌گی کمتری دارند. به نظر من رحیم نوروزی و مهدی بجستانی خوب در نقش خود جا افتاده‌اند زیرا نقش‌شان پیچیده‌گی زیادی ندارد. به نظر من نقش گالیله از نقش لیرشاه هم قوی‌تر و پر رنگ‌تر است.  البته می‌توانست هم بازی تارخ و کارگردانی من باشکوه‌تر باشد و کمتر گرفتار گدابازی در اجرا و متن باشیم. معتقدم هر گاه کارها بسامان باشند مهندس‌بازی است و هرگاه نابسامان گدابازی است.

* متنی که شما با آقای شاهسواری نوشتید چند بار بازنویسی شد؟

- همه چیز به سرعت اتفاق افتاد که یکی از عواملش اجرا در جشنواره بود. علت دیگر کم بودن فرصت این بود که متن "ننه‌دلاور" برشت و "مردی برای تمام فصول" رابرت بولت از طرف تئاتر شهر برای اجرا به من پیشنهاد داده شد. هر دو را دقیق خواندم ولی ضرورت‌ اجرای‌شان را احساس نکردم. نیاز عمیقی را در خود احساس می‌کردم که با چه نمایشنامه‌ای باید بعد از 30 سال به تئاتر بازگردم تا مناسب   باشد. معتقد بودم نمایشنامه "گالیله" این ویژگی را دارد ولی بعد از خواندن آن متوجه شدم که برای جامعه امروز ما توضیحات واضحات بسیاری دارد. اگر قرار بود که تنها متن اصلی را دست‌کاری کنیم راه به جایی نمی‌بردیم از این رو تصمیم گرفتیم که متن را بنویسیم. روزهای اول بسیار ذوق زده بودیم ولی بعد دیدیم که کار سختی است. سعید شاهسواری کار سختی را انجام داد و در طول یک ماه و نیم متن را نوشت. البته من هم قدم به قدم، قلم به قلم و کلمه به کلمه در کنارش بودم.

* چطور شد به سراغ سعید شاهسواری رفتید که تجربه فعالیت در زمینه تئاتر را نداشت؟

- این نکته جالبی است. چند تجربه خوب با شاهسواری داشتم و فیلم آخرم "گزارش واقعی" را شاهسواری برایم نوشت. ما سال‌ها یکدیگر را نمی‌شناختیم ولی حالا فهمیدیم که چقدر با هم آشنا و به هم نزدیکیم. ما این احساس نزدیکی را در سلایق و افکار مشترک به هم داشتیم. مهمتر از همه زندگی سینمایی ما، جهان کتاب‌های ما و جهان هنر ما هر دو از یک چشمه بود. وقتی به شاهسواری پیشنهاد دادم تعجب کرد. شاهسواری ایماژهای فوق‌العاده زیبایی دارد و درام را به خوبی می‌شناسد و درام در سینما و تئاتر یکی شده است. هیچ چیز در هنر حجت نیست و نمی‌توان گفت کسی که برای تئاتر ننوشته نمی‌تواند نمایشنامه‌ای خوب بنویسد. نمی‌دانم شاهسواری بار دیگر برای تئاتر می‌نویسد یا نه ولی می‌دانم که خودم دیگر حوصله کار کردن در تئاتر را ندارم.حوصله این حقارت، تنگ‌نظری بین گروه‌های تئاتری و فقر مالی تئاتر را با این تجربه 43 ساله ندارم.

* در طول 30 سال دوری از صحنه تئاتر آیا به تماشای تئاترهای مختلف نشسته‌اید؟

- کمتر. من خیلی تئاتر دوست ندارم. جدی می‌گویم.

* چرا؟ شما که به همراه گروه تئاتر "پیاده" کارهای بسیاری در زمینه تئاتر انجام داده‌اید.

- منظورم تئاتر 20 ـ 30 سال گذشته است. سال 58 آخرین کار گروه تئاتر "پیاده" بود.

* چرا بعد از 30 سال دوباره به سراغ تئاتر آمدید؟

- اهمیت شرایط مرا وادار کرد که از سلیقه‌های شخصی خود بگذرم. تئاتر کلیشه‌ای، کهنه، پوسیده و تکراری را دوست ندارم. زبان تئاتر گم شده است و زبان تئاتر به طور عمومی جدا از فعالیت موفق پراکنده برخی از هنرمندان عزیز، تبدیل به زبان تئاتر رادیویی شده است. من تئاتر شنیداری را دوست ندارم .

زبان تئاتر به طور عمومی تبدیل به زبان تئاتر رادیویی شده است. من تئاتر شنیداری را دوست ندارم

تئاتر باید به زعم بنده غیر از زبان و مدیوم خود که زبان آیین است، اول باید دیداری باشد و بعد شنیداری. تئاتر مانند رعد و برق است که ابتدا رعد را می‌بینیم و بعد صدایش را می‌شنویم. تئاتر اگر چیزی برای دیدن نداشته باشد به درد نمی‌خورد. برشت جمله‌ای دارد که درباره کمدی "آدم آدم است" گفته است "در نمایش کمدی اگر نشود در آن خندید باید بر آن خندید". حال من می‌گویم تئاتری که چیز دیدنی نداشته باشد به درد نمی‌خورد و تئاتری رادیویی است و باید در رادیو اجرا شود. من تئاتر را دیداری دوست دارم.

* سؤالی در خصوص طراحی صحنه نمایش "گالیله" داریم. طراحی صحنه نمایش فضایی کارگاهی دارد و گویا در پروسه‌ای کارگاهی شکل گرفته است. آیا این موضوع در مورد طراحی صحنه صادق است یا فقر مالی تئاتر که به آن اشاره کردید باعث شکل‌گیری این طراحی صحنه شد؟

- این سؤال قشنگی بود. این طراحی کوچکترین ربطی به مسائل مالی نداشت و امضای گروه تئاتر "پیاده" است. "پیاده" از سه تعبیر به وجود آمده بود که اولین‌اش برگرفته از مهره پیاده بازی شطرنج است. دومین تعبیرش پیاده بودن و پیاده‌ روی‌های بسیار اعضای گروه بود که هم اکنون نیز بعد از این 43 سال من عادت دارم روزی یک ساعت پیاده‌روی کنم.سومین تعبیر بی‌چیز بودن بود که در ابتدا به لحاظ مالی آن را در نظر گرفتیم و بعد تبدیل به امضای گروه شد. بی‌چیز بودن در تمام تئاتر‌های بزرگ جهان حتی در تئاتر‌هایی نظیر سیاه‌بازی با کمترین امکانات اجرا شده است. اینکه بتوان در بی‌چیزی چیزی به وجود آورد نکته است. در بروشور دو عکس از اجرای نمایش در سال 88 و 58 وجود دارد که خیلی نزدیک به هم است و تفاوتی به لحاظ امکانات و طراحی صحنه با هم ندارند. بی‌انصافی است اگر نگویم که مسئولین مرکز هنرهای نمایشی و مدیر مجموعه تئاتر شهر به بهترین شکل ممکن از ما حمایت کردند. متاسفانه  ذات تئاتر حقیر و فقیر  شده و علت‌اش نبود توجه و حمایت مناسب دولت است.

هیچ جای دنیا تئاتر بدون حمایت دولت نمی‌تواند روی پای خود بایستد و این حمایت نباید از روی ترحم باشد

نمی‌توان هم ژست فرهنگی گرفت و هم حمایت نکرد. به نظر من برای مسئولین فرهنگی، اقتصادی احساس نیاز نسبت به تئاتر وجود ندارد. در اروپا شهرداری حتی در شهرک‌ها هم موظف است سالن‌های تئاتر احداث کند. رفاه عمومی فقط مسأله مالی نیست که البته برای ما رفاه مالی هم زیر خط فقر قرار دارد. رفاه روح و روان یکی از مهمترین مسائلی است که باید مدنظر قرار گیرد . گویا نشاط ملی و غرور ملی لازم نیست و نسبت به آن احساس نیاز نمی‌شود. ذات تئاتر اعتراض و نقد است و این ذاث معترض تئاتر را دوست دارم زیرا گفتگو ایجاد می‌کند و اعتراض فریاد نهفته بشر است. تمام فریادها، خشم‌ها و نفرت‌های بشر را تئاتر با صدای بلند بیان می‌کند.

نباید به شیوه نگارش‌های روزنامه‌‌ای یا اجراهای رادیویی تئاتری را اجرا کرد که در آن با اداهای پیش‌‌پا افتاده و حقیر کنایه به افراد و وضعیت زد. تئاتر باید خیلی غنی‌تر باشد. فرهنگ جاری و ساری  و رو به رشد و پیشرفت است. تفاوت هنر با سیاست در این است که کار سیاست پنهان کردن و کار هنر آشکار کردن است. به این دلیل است که ذات هنر و تئاتر اعتراض است. این همه مشتاق و تماشاگر تئاتر هست ولی در تهران تنها 15 سالن فعال نمایشی با 43 گروه نمایشی داریم. در شهرستان‌ها هم که هیچ امکانی نداریم.  به  من برخورد وقتی  مسئولی  گفت اگر تئاتر نباشد اتفاقی نمی‌افتد. ما عادت نکردیم درازمدت بیاندیشیم و برای نسل بعد پشتوانه‌ای درست کنیم.  اگر از فرهنگ و ریشه شروع کنیم متوجه همه امور می‌شویم. اگر فرهنگ و تئاتر درست شود تمدن شهرنشینی، غرور ما و نیاز مشترک انسانی و گفتگو و درک متقابل راه می‌افتد و درست می‌شود.

نباید به شیوه نگارشهای روزنامه‌‌ای یا اجراهای رادیویی تئاتری را اجرا کرد 

 گردش مالی یک سال فوتبال 400 میلیارد تومان است در صورتیکه گردش مالی تئاتر در کل کشور طی یک سال هفت یا هشت میلیارد تومان است. با این تفاسیر مهم نیست که در اثر من گه‌گاه ضعفی وجود دارد زیرا من به دنبال جریان‌سازی در تئاتر به لحاظ مالی بوده و هستم و اینکه یقه یک مسئول را بگیریم و او را در سالن به تماشای تئاتر بنشانم. تا مسئولان بفهمند که به  تئاتر چقدر نیاز وجود دارد.

تئاتر و ورزش در یک چیز مشترک‌اند و آن این است که مهم نیست مخاطب شما از چه قشر و با چه سنی است بلکه مهم چیزی است که با مخاطب در میان گذاشته می‌شود. خواهشم این است که انعکاس داده شود تا کسانی که می‌توانند از نمایش "گالیه" دیدن کنند. تأسفم برای شهرستانی‌ها است که به دلیل تعداد نفرات گروه و امکانات مورد نیاز نمی‌توانیم نمایش را در شهرستان‌ها اجرا کنیم.

------------

گفتگو کنندگان : فریبرز دارایی  و الهام نداف

کد خبر 1036874

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha